
به تقويم خونه عمه پروين زل زدم. بيست و ششم تير بود. به خودم گفتم بيست و شش روز گذشت و من چقدر از «بيست و شش» متنفرم. گفتم يعني من از اعداد «يك» تا «بيست و شش» متنفرم. ديدم اين جوري بايد از همه اعداد و ارقام متنفر باشم. بي خيال شدم. ولي در هر صورت اون تقويم رو دوست نخواهم داشت. اون تقويم با دختركان رقصان، جايي دردناك از ذهن من رو نوازش ميكنند.
No comments:
Post a Comment